معنی سماع سماع (سَمْ ما) جاسوس. (دهار) (آنندراج) (مهذب الاسماء) ، مطیع، یکی از مراتب دین مانی. نغوشاک. نغوشا. ج، سماعون. (فرهنگ فارسی معین) ، سخت شنوا. (مجمل اللغه). بسیار شنوا. (آنندراج). بسیار شنونده. (فرهنگ فارسی معین) لغت نامه دهخدا