جدول جو
جدول جو

معنی سلق

سلق
(سُ لُ)
کیسۀ بزرگ چرمینی را گویند که اصناف و اجلاف برمیان بندند. (برهان). خریطۀ بزرگ چرمین. (ناظم الاطباء) :
خلیلدان چو درآید بنطق با چمته
سلق ز تسمه زند بند بر زبان نصیح.
نظام قاری (دیوان ص 54).
خانه های سلق خراب مباد
کانچه دارم ز یمن دولت اوست.
نظام قاری (دیوان ص 52).
ای سلق اهل درم از تو ندارند گریز
مگرش هیچ نباشد که خریدار تو نیست.
نظام قاری (دیوان ص 41).
سربند شلوار افراشتن
وزو چشم بند سلق داشتن.
نظام قاری (دیوان ص 193).
، در تداول عوام جمع سلیقه است: سلق سلق است
لغت نامه دهخدا