برآوردن روده را بدست، از بن بریدن بینی. (منتهی الارب) (آنندراج). بینی بریدن بشمشیر. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) ، ستردن موی را. (منتهی الارب) (آنندراج) ، دور کردن زن دست بند حنا را از دست. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بریدن چیزی را، پاک کردن کاسه را با انگشت. (منتهی الارب) (آنندراج). کاسه لیسیدن. (المصادر زوزنی). پاک کردن کاسه. (تاج المصادر بیهقی) ، زدن کسی را، ریخ زدن. (منتهی الارب) (آنندراج)