جدول جو
جدول جو

معنی سکنجیدن

سکنجیدن
(لو لَ/ لِ شُ دَ)
سرفه کردن. (برهان). سرفیدن. (رشیدی) (آنندراج) ، تراشیدن. (برهان) (رشیدی) (آنندراج) ، گزیدن، آواز به گلو کردن. (رشیدی) (برهان) (آنندراج) ، خستن. خراشیدن. مجروح کردن:
رخسار ترا ناخن این چرخ سکنجد
تا چند لب لعل دلارام سکنجی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا