جدول جو
جدول جو

معنی سفه

سفه
(تَ نَزْ زُهْ)
بر بیخردی انگیختن نفس خود را یا منسوب به سفاهت کردن، هلاک و تباه گردانیدن. (آنندراج) (منتهی الارب) ، زود برآمدن خون از زخم سنان و خشک گردیدن. (آنندراج) ، بسیار خوردن شراب را و سیر نشدن. (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، باز داشته شدن یا بازماندن، فراموش کردن حصۀ خود را. (آنندراج) ، نادانی کردن. (آنندراج) (منتهی الارب). سبکی عقل یا بی خردی ضد حلم و نادانی، اسراف نمودن در شراب پس از خوردن آن را به اندازه. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا