نقیض علوی. (از اقرب الموارد). در عربی به معنی پستی است که در مقابل بلندی باشد. (برهان). پست تر و این مؤنث اسفل است. بالکسر و بالضم و کسر لام منسوب به سفل که معنی پستی است. (غیاث) (آنندراج). ضد علوی. (جهانگیری) : ترکیب تو سفلی و کثیف است ولیکن صورتگر علوی و لطیف است بدو در. ناصرخسرو. ترا معلوم گرداند از این دریای ظلمانی که او این عالم سفلی چرا بر خشک و تر دارد. ناصرخسرو. تا دایرۀ گنبد معلق بر مرکز سفلی مدار دارد. مسعودسعد. مدار ملکت عالم مراد خلقت آدم قوام مرکز سفلی امام حضرت اعظم. خاقانی. - هفت سفلی، زمین: کنم قصدنه شهر علوی که همت از این هفت سفلی نمود امتناعی. خاقانی