جدول جو
جدول جو

معنی سرم

سرم
(سِ رَ)
لفظ ترکی است بمعنی دوال خراشیده. (غیاث اللغات). دوالی که روی آن را خراشیده باشند تا نرم شود و به همین مناسبت کسی را که از بسیاری کار دستها پینه بسته باشد سرم دست گویند. (آنندراج) :
از بهر پای باز تو صیاد لامکان
از پشت شیر لجۀ خضرا کشد سرم.
؟ (از رشیدی).
رجوع به سیرم شود
لغت نامه دهخدا