جدول جو
جدول جو

معنی سرزنده

سرزنده
(سَ زِ دَ / دِ)
سربزرگ، چه زنده بمعنی بزرگ است. (غیاث). سربزرگ، چه زنده بمعنی مطلق بزرگ است، از این جاست که فیل بزرگ را زنده پیل گویند. (از آنندراج). مهتر. بزرگ:
سرزنده ای نماند جهان خراب را
بر سر عمامه ها همه لوح مزارهاست.
محسن تأثیر (از آنندراج).
، بانشاط. دل زنده
لغت نامه دهخدا