معنی سرتابسر سرتابسر (سَ بِ سَ) سربسر. از اول تا آخر: مکارم تو که سرتابسر جهان بگرفت روا بود که به من خام و قلتبان نرسد. نجیب الدین جرفادقانی. صورت نگار چینی بی خویشتن بماند گر صورتت ببیند سرتابسر معانی. سعدی لغت نامه دهخدا