جدول جو
جدول جو

معنی سرب

سرب
(سَ رِ)
پوسیده. (ناظم الاطباء). پوده. (برهان) (آنندراج). فسرده. (ناظم الاطباء) (جهانگیری). افشرده. (برهان) (آنندراج). از هم رفته. (جهانگیری) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کهنه و فرسوده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا