جدول جو
جدول جو

معنی سخر

سخر
(تَ فُ)
فسوس کردن با کسی. (آنندراج) (منتهی الارب). فسوس کردن و فسوس داشتن. (دهار). افسوس کردن. (تاج المصادر بیهقی). فسوس. (دهار) :
تا مر مرا تو غافل و ایمن نیافتی
از مکر و غدر خویش گرفتی سخر مرا.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا