جادوی کردن و فریفتن. (غیاث اللغات). جادویی نمودن و فریفتن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جادویی کردن. (ترجمان القرآن). جادوی کردن و فریفتن. (تاج المصادر) ، مشغول کردن کسی را بچیزی. (منتهی الارب). صرف کردن کسی را از چیزی. (از اقرب الموارد) ، محتاج و با علت کردن. (منتهی الارب) ، دلجویی کردن و ربودن عقل کسی بگفتار یا به نگاه. (اقرب الموارد) ، دور شدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)