جدول جو
جدول جو

معنی ستی

ستی
(سِتْ تی)
برای خطاب به زن آید، یعنی ای شش جهات من، یا آن ملحون است و صواب سیدتی است. (منتهی الارب) (آنندراج) :
ستی و مهستی را برغزلها
شبی صد گنج بخشی در مثلها.
نظامی.
هم سرش را شانه میکرد آن ستی
با دو صد مهر و دلال و دوستی.
مثنوی.
نیستم شوهر نیم من شهوتی
ناز را بگذار اینجا ای ستی.
مثنوی.
هین رها کن عشقهای صورتی
عشق بر صورت نه بر روی ستی.
مثنوی.
رجوع به ست شود
لغت نامه دهخدا