جدول جو
جدول جو

معنی ستوهی

ستوهی
(سُ)
سیرآمدگی. ضجرت. بجان آمدگی. اذی. اذیت. (دستوراللغه) ، ترس. وحشت. (ولف) :
چوروز از شب آمد بکوشش ستوه
ستوهی گرفته فرو شد بکوه.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 189).
بزین پلنگ اندرون بد سوار
ستوهی نیامدش از آن کارزار.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1222)
لغت نامه دهخدا