مدح کننده و تعریف نماینده و مداح و ستایش کننده. (ناظم الاطباء). ستایشگر. (آنندراج). حامد. (دهار). ثناگو: منم بندۀ اهل بیت نبی ستایندۀ خاک پای وصی. فردوسی. همه پیش فرزند او بنده ایم بزرگی ّ او را ستاینده ایم. فردوسی. بحکم آشکارا بحکمت نهفت ستاینده حیران از او وقت گفت. نظامی. گرچه بدین درگه پایندگان روی نهادند ستایندگان. نظامی