معنی ستاد
- ستاد (سِ)
- مخفف ایستاد باشد که برپای بودن است. (برهان) :
اساسی که بر آب داند ستاد
شتابنده کوهی ز آسیب باد.
امیرخسرو.
، مخفف استاد و ستانده و ستنده و ستد و ستاده. (آنندراج) :
وآن بنشنو تو که گویند فلان شخص بشعر
ازفلان شاه بخروار زر و سیم ستاد.
اثیرالدین اومانی
