معنی سبیدرک سبیدرک (سِ رَ) اسبیدرگ. سپیدرگ. دستارچه. حوله. دستمال: ای قبلۀ خوبان من ای طرفۀ ری لب را به سبیدرک بکن پاک از می. (از شرح حال رودکی نفیسی ص 1045) لغت نامه دهخدا