جدول جو
جدول جو

معنی سبکساری

سبکساری
(سَ بُ)
بیقراری. (شرفنامۀ منیری). بی وقاری. شتابزدگی. عجله:
بر وی نتوان کردن تعجیل به به کردن
تعجیل بطب اندر باشدز سبکساری.
منوچهری.
اگر از گرانسنگی و آهستگی نکوهیده گردی دوستر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی. (منتخب قابوسنامه ص 50).
رجوع به سبکبار و سبکسار شود
لغت نامه دهخدا