معنی سبخ سبخ (تَ مَءْ ئی) دور شدن. (منتهی الارب). تباعد. (اقرب الموارد) ، خواب سخت. (منتهی الارب). سخت خوابیدن. (اقرب الموارد) ، فراغ. (منتهی الارب). فارغ بودن. (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا