مدتی در عراق وفارس بود آخرالامر بهندوستان رفته و هم در آنجا سفر آخرت در پیش گرفت این شعر از او بنظر رسید ثبت شد: جواب نامۀ من غیر ناامیدی نیست ز دست سودن بال کبوترم پیداست دوستان در بوستان چون عزم گل چیدن کنند اوّل از یاران دورافتاده یاد از من کنند. (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 267) اسمش میر محمد اصلش از کاشان. سوای این رباعی شعری از او ملاحظه نشده است لهذا ثبت شد: بی روی تو ای مردم کاشانۀ چشم پربادۀ حسرتست پیمانۀ چشم تو جای دگر گرفته ای خانه و من بهر تو سفید کرده ام خانه چشم. (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 250) از اهل آن ولایت (اصفهان) است. سوای این شعر از او مسموع نشد: جستجوی دگری داشت چو پرسیدم از او منفعل گشت و بمن گفت ترا میجویم. (آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 182)