جدول جو
جدول جو

معنی سالک

سالک
(لِ)
مدتی در عراق وفارس بود آخرالامر بهندوستان رفته و هم در آنجا سفر آخرت در پیش گرفت این شعر از او بنظر رسید ثبت شد:
جواب نامۀ من غیر ناامیدی نیست
ز دست سودن بال کبوترم پیداست
دوستان در بوستان چون عزم گل چیدن کنند
اوّل از یاران دورافتاده یاد از من کنند.
(آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 267)
اسمش میر محمد اصلش از کاشان. سوای این رباعی شعری از او ملاحظه نشده است لهذا ثبت شد:
بی روی تو ای مردم کاشانۀ چشم
پربادۀ حسرتست پیمانۀ چشم
تو جای دگر گرفته ای خانه و من
بهر تو سفید کرده ام خانه چشم.
(آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 250)
از اهل آن ولایت (اصفهان) است. سوای این شعر از او مسموع نشد:
جستجوی دگری داشت چو پرسیدم از او
منفعل گشت و بمن گفت ترا میجویم.
(آتشکدۀ آذر چ شهیدی ص 182)
لغت نامه دهخدا