جدول جو
جدول جو

معنی سافل

سافل
(فِ)
فرود و پست. (منتهی الارب) (غیاث) (آنندراج). نقیض عالی. (منتهی الارب) (قطر المحیط). پائین. نقیض بالا: فجعلنا عالیها سافلها و امطرنا علیهم حجاره من سجیل. (قرآن 15 / 74 و نظیر آن در سورۀ 11 آیه 82).
آیت عالیها سافلها خواند ملک
که شد از لشکر منصور ملک فتح مبین.
سوزنی.
، مردم فرومایه. (غیاث) (آنندراج). مرد فرومایه. (منتهی الارب) (استینگاس) ، دنی. دانی. دون. سفله. ناکس. بی سر و پا
لغت نامه دهخدا