جدول جو
جدول جو

معنی سادگی

سادگی
(دَ / دِ)
ساده بودن. عاری بودن از نقش و نگار. بی نقشی، بی آرایشی.بی زیوری. بی زینتی، آسانی. مقابل دشواری، خلوص. بی آمیغی. بساطت، همواری. صافی، همواری سخت. لغزانی. لغزندگی: بعد از آن برفتیم و بدان زمین (که مانند نقره بود) رسیدیم و بدشواری بر آن نمی شایست رفتن از سادگی که بود، جمله سیم خالص بود. (مجمل التواریخ والقصص)، بی حیلگی. سلیم دلی. بی مکری. صاف و سادگی. خوش قلبی. خوش جنسی. خوش فطرتی. خوش طینتی. پاک ضمیری. پاک درونی. پاکیزه درونی. صافی ضمیری. مقابل عیاری، ساده لوحی. گول خوری. خوش باوری. زودباوری. چلمنی. په پگی. پخمگی. ابلهی. احمقی
لغت نامه دهخدا