معنی ژن ژن (ژَ) زشت. بدهیئت. (آنندراج). در زبان پهلوی زشت باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 51). فرومایه. دون. (ظاهراً از مجعولات شعوری است) لغت نامه دهخدا