جدول جو
جدول جو

معنی زیغان

زیغان
(تَ)
از ’زی غ’، میل کردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زیغ. (ناظم الاطباء) ، کند شدن بینائی، میل کردن آفتاب به سوی پستی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به زیغ شود
لغت نامه دهخدا