زیرپای، مطیع و فرمانبردار، (ناظم الاطباء)، - زیرپای آوردن، در دو شاهد زیر از فردوسی ظاهراً بمعنی پریدن و پیمودن و بمجاز تصرف کردن، در اختیار گرفتن آمده است: که سودابه را باز جای آورند سراپرده را زیرپای آورند، فردوسی، همه مرز را زیرپای آوریم مراد دل خود بجای آوریم، فردوسی، ، باجگزار وذمی، پاپوش و کفش، (ناظم الاطباء)، - زیرپا آوردن ادیم یمن، عبارت از حاجیان که بعد از ادای حج کفش در پا کنند، (آنندراج)، رجوع به زیرپایی شود