معنی زهمان زهمان (زَ) بدبوی. دارای زهومت: و طعمها (زراوند طویل وزراوند مدحرج) مر و زهمان. (ابن البیطار ج 1 جزء 2 ص 159 ذیل زراوند). رجوع به زهم و زهمه و زهومت شودمرد تخمه زده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا