معنی زوار زوار (زِ) زهوار. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به زهوار شود. - زواردررفته، سست از کار افتاده. (فرهنگ فارسی معین). کهنه و فرسوده و بی مصرف. - ، پیر و فرسوده که کار کردن نتواند. (فرهنگ فارسی معین). رنجور و ناتوان. رجوع به زواریدن شود لغت نامه دهخدا