معنی زموع زموع (زَ) مرد شتابزده، خرگوش که نزدیک گام گذاشته بود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زن شادمان و شتاب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، خرگوش شادمان و شتاب. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا