معنی زلل
- زلل (تَ مَشْ شُ)
- بلغزیدن. (زوزنی). بلغزیدن و سهو افتادن. (تاج المصادر بیهقی). لغزیدن قدم. (دهار). لغزیدن در گل یا در سخن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سبک سرین گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زل ّ زلاّ ً و زللاً وزلولاً و زلیلاً و زلیلاءً و زلیلی. رجوع به زل شود
