لغزیدن. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دلتنگ شدن از جایی، پس کناره گزیدن از آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بدست انزال کردن نیز آمده و بعضی مجازاً برای خوش آمد نوشته اند بمناسبت بمعنی لغزیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). انزال منی با دست. استمناء. جلق. (فرهنگ فارسی معین) دورگردانیدن کسی را از جای و یکسو کردن، لغزانیدن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، موی ستردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). ستردن موی کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)