کرمی را گویند که در میان برف بهم رسد و آن پرده ای است پر از آب صاف و آن آب را زلال خوانند و آن کرم را اندک حیاتی و حرکت مذبوحی هست و زلال بمعنی صاف عربی است. (برهان). کرمی که در میان برف به هم رسد و در میان آن آب صاف باشد و آن را رخنه کنند و از آن خورند. (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). کرمی باشد که در میان برف به هم رسدبرابر انگشت و آن پرده ای است پر از آب صاف و آن کرم را اندک حیاتی و حرکتی باشد. چون در عرب آب شیرین کمتر به هم رسد، مردم عرب ’؟’ کرمهای مذکور را فشرده آبی که از آنها برآید می نوشند، چرا که بغایت سرد و شیرین باشد. (غیاث اللغات). رجوع به مادۀ بعد شود