جدول جو
جدول جو

معنی زفر

زفر
(زِ)
بار پشت و بار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، و فی البارع الحمل، محرکهً، بمعنی بره گفته. (منتهی الارب). حمل و بره. (ناظم الاطباء) ، خیک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، سامان مسافر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مایحتاج و مایعرف مسافر را گویند، همچو مشک آب و رخت مسافر را گویند، همچو مشک آب و رخت خواب و بار و اسباب و مانند آن. (برهان). جهاز مسافر. (از اقرب الموارد) ، گروه مردم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جماعت. ج، ازفار. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا