معنی زفر - لغت نامه دهخدا
معنی زفر
- زفر
(تَ مَرْ رُ) - دراز کشیدن دم را. (منتهی الارب) (آنندراج). دراز کشیدن نفس را. (ناظم الاطباء) ، برداشتن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج). حمل کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، کشیدن آب، آب پاشی نمودن و آب دادن، شنیده شدن آواز. افروخته شدن آتش. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، برداشتن مشک پرآب را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بیرون کردن نفس را پس از کشیدن آن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به زفیر شود، بازداشتن و واداشتن. (برهان)
لغت نامه دهخدا