جدول جو
جدول جو

معنی زغف

زغف
(تَ مَرْرُ)
ریختن باران ابری که پوشانیده بود آسمان را. (ناظم الاطباء) ، نیزه زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسیار آب گردیدن چاه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، افزونی سخن به دروغ. (منتهی الارب) (آنندراج). افزون کردن به دروغ در حدیث و کلام. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: زغف لنا فلان کثیراً و زغف کلاماً کثیراً، اذا کان کثیر الکلام. (اقرب الموارد). به همه معانی رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا