ریختن باران ابری که پوشانیده بود آسمان را. (ناظم الاطباء) ، نیزه زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسیار آب گردیدن چاه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، افزونی سخن به دروغ. (منتهی الارب) (آنندراج). افزون کردن به دروغ در حدیث و کلام. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: زغف لنا فلان کثیراً و زغف کلاماً کثیراً، اذا کان کثیر الکلام. (اقرب الموارد). به همه معانی رجوع به مادۀ بعد شود
ریختن باران ابری که پوشانیده بود آسمان را. (ناظم الاطباء) ، نیزه زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بسیار آب گردیدن چاه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، افزونی سخن به دروغ. (منتهی الارب) (آنندراج). افزون کردن به دروغ در حدیث و کلام. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال: زغف لنا فلان کثیراً و زغف کلاماً کثیراً، اذا کان کثیر الکلام. (اقرب الموارد). به همه معانی رجوع به مادۀ بعد شود
ابر آب ریخته که پوشانندۀ آسمان است، بسیاری آب چاه، زره فراخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، افزونی سخن به دروغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
ابر آب ریخته که پوشانندۀ آسمان است، بسیاری آب چاه، زره فراخ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، افزونی سخن به دروغ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل شود
پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند غلیواج، کلیواج، کلیواژ، موش ربا، چوژه ربا، گوشت ربا، گنجشک سیاه، خاد، خات، جول، پند، جنگلاهی، چنگلاهی، چنکلاهی، چنگلانی
پرنده ای شبیه کلاغ و کمی کوچک تر از آنکه جانوران کوچک را شکار می کند غَلیواج، کَلیواج، کَلیواژ، موش رُبا، چوژِه رُبا، گوشت رُبا، گُنجِشک سیاه، خاد، خات، جول، پَند، جَنگلاهی، چَنگلاهی، چَنکلاهی، چَنگلانی
گیسو، موی سر زلف چلیپا: کنایه از زلفی که پریشان و آشفته باشد زلف دوتا: زلف تاخورده و پیچیده، گیسوی تابیده زلف شکستن: کنایه از پریشان و آشفته کردن مو زلف عروس: در علم زیست شناسی تاج خروس زلف عروسان: در علم زیست شناسی تاج خروس، زلف عروس
گیسو، موی سر زُلف چلیپا: کنایه از زلفی که پریشان و آشفته باشد زُلف دوتا: زلف تاخورده و پیچیده، گیسوی تابیده زُلف شکستن: کنایه از پریشان و آشفته کردن مو زُلف عروس: در علم زیست شناسی تاج خروس زُلف عروسان: در علم زیست شناسی تاج خروس، زُلف عروس
بهر جزاندن، نابدوری دور گشتن از نابی، غیژیدن کودک، غیژیدن تیر (غیژیدن لغزیدن و خزیدن کودکان) دور شدن از اصل، فرو افتادن تیر از نشانه، دوری، هر تغییری که در اصول افاعیل عروضی داده شود
بهر جزاندن، نابدوری دور گشتن از نابی، غیژیدن کودک، غیژیدن تیر (غیژیدن لغزیدن و خزیدن کودکان) دور شدن از اصل، فرو افتادن تیر از نشانه، دوری، هر تغییری که در اصول افاعیل عروضی داده شود
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه از دسته بازها که در حدود هفت گونه از آن شناخته شده و همه متعلق به نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا و افریقا هستند. زغن جزو بازهای متوسط القامه است و بسیار متهور و چابک و تند و حمله و قوی و خونخوار است دم وی دو شاخ است. او همه پستانداران کوچک مخصوصا جوندگان را شکار میکند موش گیر غلیواج پرآذران خاد جنگلاهی چنگلاهی جنگلاجی کور کور
پرنده ایست از راسته شکاریان روزانه از دسته بازها که در حدود هفت گونه از آن شناخته شده و همه متعلق به نواحی گرم و معتدل آسیا و اروپا و افریقا هستند. زغن جزو بازهای متوسط القامه است و بسیار متهور و چابک و تند و حمله و قوی و خونخوار است دم وی دو شاخ است. او همه پستانداران کوچک مخصوصا جوندگان را شکار میکند موش گیر غلیواج پرآذران خاد جنگلاهی چنگلاهی جنگلاجی کور کور