پرده دار و حاجب نوشیروان. (از ولف). مردی که با جادو و تنبل پسران مهبود را به زهر کردن در طعام نوشیروان وادار ساخت و سپس خیانت او پیدا شد و به امر نوشیروان بر دار شد: یکی نامور بود زروان بنام که او رابدی بر در شاه کام کهن بود و هم حاجب شاه بود فروزندۀ بزم و درگاه بود ز مهبود و از هر دو فرزند اوی همه ساله بودی پر ازآب روی همی ساختی تا سر پادشا کند تیز در کار آن پارسا. (شاهنامۀ فردوسی چ بروخیم ج 8 ص 2403). رجوع به همین کتاب صص 2403- 2409 شود زربان. زربان بزرگ. یکی از نامهای حضرت ابراهیم خلیل (ع). (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ بعد و زربان بزرگ شود