معنی زرق زرق (زُ) پیکانها و سنانهای نیزه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سنانهای نیزه. (غیاث اللغات) ، ریگ توده ها است به دهناء. واحد آن ازرق است یا زرقاء. (منتهی الارب) (آنندراج). ریگ توده ها. (غیاث اللغات). رجوع به ازرق و نصل ازرق شود لغت نامه دهخدا