معنی زرق
- زرق (تَ مَحْ حُ)
- گربه چشم شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، کور شدن. (از اقرب الموارد). نابینا گردیدن چشم. (ناظم الاطباء) ، کبودرنگ شدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، صاف گردیدن آب. (ناظم الاطباء). صاف شدن آب و جز آن. (غیاث اللغات)
