جدول جو
جدول جو

معنی زخمه

زخمه
(زَ خَ مَ)
گندیدگی گوشت: فیه زخمه، یعنی در آن گندیدگی هست و این مخصوص به گوشت ددان است. (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد) (از ترجمه قاموس). برخی زخمه را خاص گوشت درندگان دانند و گویند گندیدگی گوشت پرندگان را زهمه خوانند. زخمه بوی ناخوش تر باشد. (از تاج العروس). بوی گند و پلید گوشت است. گوشت گندیده را زخم وزخمه گویند. (از المعجم الوسیط). بوی چربش تباه شده. و یا این که بوی بد است بطور مطلق و یا ویژۀ گوشت ددان است. (از منتهی الارب) (از متن اللغه). برخی گفته اند زخمه فاسد و سخت بدبو بودن گوشت بسیار چرب است. (از قاموس) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط)
لغت نامه دهخدا