جدول جو
جدول جو

معنی زح

زح
(تَ دُ)
دور کردن کسی یاچیزی را از جای آن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). دور کردن کسی را از جای وی. (آنندراج). دور کردن. (تاج المصادر) (مصادر زوزنی) ، راندن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، زود کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). کشیدن چیزی بشتاب. (از مصادر زوزنی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا