جدول جو
جدول جو

معنی زجرکشیده

زجرکشیده
(بِرَ تَ / تِ)
ستمدیده. آزار دیده. تحمل ظلم و یا سختی کرده. رجوع به زجر، زجر دادن، زجر کشیدن، زجرکش، شکنجه، و شکنجه دیدن شود
لغت نامه دهخدا