معنی زجح زجح (تَ ثُ) خراشیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از صراح). از باب منع یعنی خراشید او را. (از ترجمه قاموس). بمعنی سحج است. (از قاموس). لغتی است در سحج. (از جمهرۀ ابن درید ج 2 ص 55) (از متن اللغه) لغت نامه دهخدا