جدول جو
جدول جو

معنی زبن

زبن
(زَ بَ)
ناحیه. (اقرب الموارد). ناحیه و کرانه. (منتهی الارب). بمعنی ناحیه و سوی است. (شرح قاموس) ، جامه ای که بر قطع خانه باشد مانند حجله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جامه ای که به اندازۀ خانه ببرند چون حجله. (متن اللغه) (تاج العروس) (منتخب اللغات). جامه ای است پاره پاره سنجیده شده به اجزای خانه مثل حجله که خانه ای است از عروس که به اندازۀ او است فرشهای او. (شرح قاموس)
لغت نامه دهخدا