جدول جو
جدول جو

معنی زباد

زباد
(زُ)
اسفیوش. قطونا ’گیاهی’ است. (از بحر الجواهر)
لغتی است در زباد. رجوع به فرهنگ نظام شود
لغتی است در زبد. کفک شیر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کفک شیر و آن آب و جز آن. (مهذب الاسماء) ، شیر بی مصرف. (اشتینگاس) ، آنچه بیخیر است و در مثل است:اختلط الحاثر بالزباد، یعنی خیر را با شر و جید را با ردی بهم آمیخت. در تاج العروس آمده: این مثل را بهنگام آمیختن حق و باطل و سختی کارها آرند، زباداللبن، آنچه بی خیر باشد. (تاج العروس) (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
گیاهی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نباتی است. (مهذب الاسماء) (اشتینگاس). گیاهی است نیکو و خوردنی دارای غلاف و برگهائی پهن. و ابوحنیفه گوید: زّباد دارای برگهائی است کوچک مانند برگ مرزنجوش و شاخهائی عریض دارد. (تاج العروس). گیاهی است بخوشبوئی مخصوص و شیرین و خوردنی. (الفاظ الادویه)
گویند جانوری است گربه آسا. تراوش خصیه اش سم قاتل است و آنرا به هندی زباب دمیده شاخ گویند.... قدری از او بر سر جوالدوزی کرده قرین آتش دارند اگر روان نشود جید است و الا مغشوش. (الفاظ الادویه)
گویند داروئی است خوشبو. (الفاظ الادویه)
لغت نامه دهخدا