معنی زامخ زامخ (مِ) شامخ. بلند. (اقرب الموارد) ، مجازاً متکبر و گردنکش. (ناظم الاطباء) ، مجازاً، کوه بلند. (ناظم الاطباء) ، پیمانۀ پر و کامل. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا