جدول جو
جدول جو

معنی ریم

ریم
(تَلْ یَ)
دورگشتن از جای. یقال: مارمت افعل و مارمت بالمکان، ای مازلت و منه اریم مابرحت، یعنی همواره دورم و کذا رمت فلاناً و رمت من عند فلان و یقال ریم به (مجهولاً) ، اذا قطع، یعنی دور و پس ماند از قافله. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). از جای فراتر شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). دور گشتن از جای. (آنندراج) ، فراهم آمدن سر جراحت و به شدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اقامت کردن و ثابت شدن در جایی. (از اقرب الموارد) ، کج شدن بار شتر. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا