جدول جو
جدول جو

معنی ریح

ریح
(تَ لَوْ وُ)
سخت باد گردیدن روز، (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، رسیدن باد چیزی را، (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)، یافتن درخت باد را و برگ آوردن گرفتن آن، (اقرب الموارد) (منتهی الارب)، باد رسیده شدن چاه: ریح القدیر (مجهولاً)، (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، در باد آمدن گروه و یا رسیدن باد ایشان را و هلاک کردن و از بیخ برکندن ایشان را، (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)، در باد آمدن گروه، (از اقرب الموارد)، بوی یافتن، (تاج المصادر بیهقی) (دهار)
لغت نامه دهخدا