جدول جو
جدول جو

معنی ریاح

ریاح
ریاح، رواح، (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، رجوع به ریاح در معنی اخیر و رواح شود، جمع واژۀ ریح به معنی باد، (منتهی الارب) (دهار)، ریاح چهارگونه است: جنوب و آن باد قبله است و شمال که از شمال می وزد و صبا که آن از خاور می وزد و دبور که آن از باختر می وزد، باد پنجمین را نیز بدان افزوده اند و آن گردباد است که وزیدنگاه آن مشخص نیست و نکباء نامیده می شود، (از اقرب الموارد) :
گفتم حرارتست هم او مادر او ریاح
گفتا برودتست زمین را درو پدر،
ناصرخسرو،
زهی هوا را طواف و چرخ را مساح
که جسم تو ز بخار است وپرتو ز ریاح،
مسعودسعد،
در فضای هوا رعد و برق و سحاب و ریاح و شهاب موجود گردانید، (سندبادنامه ص 2)،
- ریاح اربعه، صبا و دبور و جنوب و شمال است، (یادداشت مؤلف)،
- ریاح الصبیان، ریح الصبیان، رجوع به ریح الصبیان در ذیل مادۀ ریح شود،
- ریاح غلیظه، ریح غلیظه، رجوع به ریح غلیظه در ذیل مادۀ ریح شود
لغت نامه دهخدا