معنی رهوار
- رهوار (رَهَْ)
- مرکب روندۀ فراخ گام و خوش راه و نجیب. (از آنندراج) (ناظم الاطباء) :
یکی اسب رهوار زیر اندرش
لگامی بزرآژده بر سرش.
فردوسی.
نیکخوی را به ره عمر در
زیر خرد مرکب رهوار کن.
ناصرخسرو.
کیسۀ زر چون ز ناردانه بیاگند
کسوت دیبا گرفت و مرکب رهوار.
سوزنی.
- سمند رهوار، اسب خوش راه. (ناظم الاطباء). رجوع به راهوار شود
