راهنمائی. هدایت و دلالت و ارشاد. (ناظم الاطباء). راهنمایی. رهنمونی. راهنمونی. (یادداشت مؤلف) : چه طرفها که نبستم ز رهنمایی دل دلیل رهزن من مست خواب و راه خطیر. خاقانی. گمراه و سخن ز رهنمایی در ده نه و لاف کدخدایی. نظامی. - رهنمایی کردن، ارشاد. هدایت: سخن ار دل شکن نباشد و سخت رهنمایی کجا کند سوی بخت. اوحدی. رجوع به رهنمای و راهنمایی شود